روش CPM در مدیریت پروژه – علیرضا محمودی فرد
طبق گزارش کلام ماندگار، یکی از بهترین و مشهورترین روشها در خصوص مباحث مدیریت و کنترل پروژه، روش مسیر بحرانی است. درخصوص پیشینهی روش CPM باید گفت ماجرای روش مسیر بحرانی، از داستانی آغاز شد که Eli Goldratt تعریف کرد؛ در طی این گردش، گروه متوجه شد که هیچ اهمیتی ندارد که پیشآهنگهای گروه چقدر […]
طبق گزارش کلام ماندگار، یکی از بهترین و مشهورترین روشها در خصوص مباحث مدیریت و کنترل پروژه، روش مسیر بحرانی است. درخصوص پیشینهی روش CPM باید گفت ماجرای روش مسیر بحرانی، از داستانی آغاز شد که Eli Goldratt تعریف کرد؛ در طی این گردش، گروه متوجه شد که هیچ اهمیتی ندارد که پیشآهنگهای گروه چقدر سریع به مقصد برسند؛ گروه نمیتواند زودتر از زمانیکه کندترین عضو به مقصد میرسد، راهپیمایی خود را تمام کند؛ پس آنها یاد گرفتند تا کندترین عضو را در ابتدای خط قرار دهند و به او کمک کنند تا بهترین عملکرد خود را داشته باشد؛ همیشه همینطور است؛ در کارهای گروهی، ما باید کندترین فرد را سریع کنیم تا سرعت همگی بتواند افزایش یابد وگرنه فرد کندتر، بهعنوان ترمز و مانعی برای سرعت یافتن پروژه عمل میکند.
در حقیقت، این مثال تفکر اصلی جاری در تکنیک مسیر بحرانی را بهصورت ساده بیان میکند؛ شما نیاز دارید تا وابستگیهای پروژه خود را (کندترین عضو) مشخص کنید؛ آنها هستند که زمان پایان پروژه را مشخص خواهند کرد؛ آنها بهنوعی ترمزهای پروژه شما هستند؛ با تمرکز بر روی آنها و به پایان رساندن آنها در زمان تعیین شده، میتوانید پروژه خود را بدون تاخیر به اتمام برسانید.
در مورد تعریف روش مسیر بحرانی باید گفت روش مسیر بحرانی، که در سال ۱۹۵۰ معرفی شد، الگوریتمی برای ایجاد و کنترل زمانبندی مجموعهای از فعالیتهای پروژه است. برای استفاده از روش مسیر بحرانی، ما نیاز به رسم مدلی از پروژه خود داریم که شامل موارد زیر است:
– فعالیتهای مورد نیاز برای انجام پروژه
– ارتباط بین فعالیتها
– تخمین زمان مورد نیاز هر فعالیت برای انجام
پس از رسم شبکه خود میتوانیم مسیر بحرانی مربوطه را شناسایی کنیم.
شناسایی فعالیتهای بحرانی از سایر فعالیتهای شبکه، از اینرو دارای اهمیت است که مدیران بتوانند این فعالیتها را با دقت و توجه بیشتری رصد و کنترل کنند و از به تعویق افتادن یا طولانیتر شدن زمان اجرای آنها جلوگیری نمایند.
* روش مسیر بحرانی، یک تکنیک قدرتمند، اما ساده برای تحلیل، برنامهریزی و زمانبندی پروژههای بزرگ و پیچیده است.
* در اصل، این ابزار وسیلهای است برای تعیین اینکه کدام یک از فعالیتهای پروژه، از نظر تأثیر بر زمان کل پروژه، بحرانی هستند؛ همچنین به برنامهریزی بهینه همه فعالیتهای پروژه، بهمنظور تحویل پروژه در تاریخ مورد نظر و با حداقل هزینه کمک میکند.
* مفهوم روش مسیر بحرانی، ساده است و به بهترین شکل از طریق نمودار پروژه نشان داده میشود؛ نمودار پروژه برای به تصویر کشیدن بصری و واضح مجموعه فعالیتهای یک پروژه و روابط متقابل آنها ارزشمند است؛ البته برنامههای کامپیوتری، محاسبات لازم را بدون نیاز به نمودار انجام میدهند.
برای رسیدن به مسیر بحرانی:
– فعالیتهای لازم برای تکمیل یک پروژه، هر یک با یک نماد شناسایی منحصر به فرد (مانند یک حرف یا شماره) به همراه زمان مورد نیاز برای تکمیل آنها و فعالیتهای پیشنیازشان لیست میشوند؛ برای سهولت در رسم نمودار، فعالیتها بهترتیبِ تکنولوژیکی مرتب شوند؛ به این معنی که تا زمانی که همه پیشنیازهای یک فعالیت فهرست نشدهاند، آن فعالیت در لیست ظاهر نمیشود.
– سپس هر فعالیت، همراه با نماد شناسایی آن بهصورت یک دایره بر روی نمودار کشیده میشود و زمان در داخل دایره قرار میگیرد؛ روابط توالی با فلشهایی که هر دایره (فعالیت) را به فعالیتهای پسین آن متصل میکند، نشان داده میشود.
– برای سهولت، همه حلقههای بدون پیشنیاز، به حلقهای با علامت “شروع” متصل میشوند؛ به همین ترتیب، همه حلقههای بدون فعالیت پسین، به حلقهای با علامت “پایان” متصل میشوند.
– نمودار، مسیرهای مختلف شروع تا پایان را نشان میدهد؛ زمان لازم برای پیمایش هر مسیر، مجموع زمانهای مرتبط با تمام فعالیتهای موجود در مسیر است؛ مسیر (یا مسیرهای) بحرانی، طولانیترین مسیر زمانی، از شروع تا پایان است.
در اصل، مسیر بحرانی، گلوگاه پروژه است؛ تنها با یافتن راههایی برای کوتاه کردن فعالیتهای موجود در مسیر بحرانی، میتوان زمان کلی پروژه را کاهش داد؛ زمان مورد نیاز برای انجام کارهای غیر بحرانی، ارتباطی به زمان کل پروژه ندارد و عجله در انجام کارهای غیربحرانی برای کوتاه شدن زمان کل پروژه، بیفایده است.
بهطور معمول، تنها حدود ۱۰ درصد از فعالیتهای پروژههای بزرگ، بحرانی هستند (این رقم، از پروژهای به پروژه دیگر متفاوت خواهد بود.)؛ البته، اگر راهی برای کوتاه کردن یک یا چند فعالیت بحرانی پیدا شود، نه تنها زمان کل پروژه کوتاه میشود، بلکه مسیر بحرانی نیز ممکن است تغییر کند و برخی از وظایف که سابقا غیر بحرانی بودند، بحرانی شوند.
کوتاه کردن مسیر بحرانی، مستلزم در نظر گرفتن مشکلات مهندسی و مسائل اقتصادی است. آیا از نظر فیزیکی میتوان زمان مورد نیاز فعالیتهای بحرانی را کوتاه کرد (با اختصاص دادن افراد بیشتری به فعالیت، اضافهکاری، استفاده از تجهیزات مختلف و غیره)؟ اگر چنین است، آیا هزینههای افزایش سرعت، کمتر از صرفهجویی ناشی از کاهش زمان کلی پروژه خواهد بود؟
روش مسیر بحرانی، ابزار مفیدی است زیرا:
* بهسرعت توجه را بر روی فعالیتهایی متمرکز میکند که برای زمان پروژه، بحرانی هستند و
* روشی آسان برای تعیین اثرات کوتاه کردن فعالیتهای مختلف در پروژه ارائه میدهد.
علیرضا محمودیفرد – مدرس کنترل پروژه در دانشگاه
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0