نظریه‌ی اخلاقی خودگرایی

به گزارش پایگاه خبری کلام ماندگار، نظریاتی وجود دارند که به نظریات اخلاقی معروفند؛ در این نظریات، فعل یا نیت اخلاقی، تعریف می‌شود. دسته‌ای از نظریات اخلاقی، به نظریات پیامدگرا معروفند؛ این دست از نظریات، روی نتیجه، متمرکز می‌شوند؛ مبنای ارزیابی و درست بودن فعل یا نیت، نتیجه و پیامد است؛ یکی از مشهورترین نظریات […]

به گزارش پایگاه خبری کلام ماندگار، نظریاتی وجود دارند که به نظریات اخلاقی معروفند؛ در این نظریات، فعل یا نیت اخلاقی، تعریف می‌شود. دسته‌ای از نظریات اخلاقی، به نظریات پیامدگرا معروفند؛ این دست از نظریات، روی نتیجه، متمرکز می‌شوند؛ مبنای ارزیابی و درست بودن فعل یا نیت، نتیجه و پیامد است؛ یکی از مشهورترین نظریات پیامدگرا، نظریه خودگرایی است که افراد زیادی نیز به تبعیت از آن می‌پردازند، حتی اگر خودشان ندانند؛ این نظریه، گویی اثر عمل را روی خود شخص شما می‌سنجد و بررسی می‌کند تاثیر هر چیز روی شما چگونه است؛ می‌گوید اگر به نفعِ توست، پس روا و اخلاقی است و اگر ضد توست، غیر اخلاقی و ناروا می‌باشد؛ مبنای اخلاقی بودن، سود و نفع توست؛ در درجه‌ی اول، تو باید منتفع باشی؛ حسی شبیه به نفس اماره، دائم توصیه می‌کند که فقط خود تو مهم هستی و نه هیچ‌کس دیگر؛ اگر چیزی برای تو نفع دارد، پس خوب و روا است؛ اگر فعل است، آن را انجام بده، ولو اینکه مستقیم یا غیر مستقیم، به دیگران ضرر برساند. اساس و پیشینه‌ی این نظریه، یونان باستان است؛ خودگرایی قبل از ارسطو و همزمان با ارسطو ارائه شد.

مثالی از نظریه خودگرایی را می‌توان در خصوص فروش نفت، ذکر کرد؛ وقتی یک خودگرا (فردی که پایبند به نظریه خودگرایی است) را در مواجهه با فروش نفت می‌بینیم، می‌گوید (یا تمایل دارد) تمام سود را به او بدهیم، یا برای اینکه با او کمتر مخالف شود، می‌گوید حداکثر سود ممکن از فروش نفت را به او بدهیم؛ او به‌صورت پیش‌فرض تمام سود یا لااقل ماکسیمم سود را می‌خواهد.

مثالی دیگر از نظریه خودگرایی را می‌توان در مورد حیوان زوزه‌کش ذکر کرد؛ فرضا شخصی در گاری خود در دوران قدیم در حال عبور از محلی بوده است که در جایی حیوانی زوزه‌کش را مزاحم خواب و استراحت خود می‌بیند؛ یک خودگرا، ممکن است برای اینکه بتواند راحت به خواب رود، سراغ آن حیوان رفته و آن را سیر کند، تا ساکت شود؛ شاید هم بگوید که ارزش ندارد که من مسافتی را طی کنم و به‌سمت حیوان بروم؛ شاید حیوان حمله کند، شاید سنگی یا خاری در پایم برود، زمانی از من ضایع می‌شود و چیزی را شاید برای ساکت کردنش باید به او بدهم؛ پس ارزشش را ندارد و شخص تلاش می‌کند به استراحت خود ادامه دهد؛ در هر صورت، فقط منافع خود برایش مهم است.

پس نظریه خودگرایی می‌گوید که اثرات و پیامدهای هر چیز را بسنج؛ اگر برای تو خوب بود، انجام بده وگرنه انجام نده. واقعیت این است که جمع کثیری از افراد علی‌الخصوص در کشورهای جهان سومی، که ثبات اقتصادی ندارند، زیر علم این نظریه، سینه می‌زنند و در درون خود عمیقا به آن معتقدند؛ شاید حتی نامِ این نظریه را نشنیده باشند، اما عملِ آن‌ها ثابت می‌کند که خودگرا هستند؛ هر چیز خوبی را فقط برای خود می‌خواهند، صرفا سود خودشان برایشان مهم است، منفعت‌طلبِ صرف هستند و به هیچ چیزی جز منافع خود، فکر نمی‌کنند؛ دقیقا خلاف اینکه هر چیزی را که برای خود می‌پسندی، برای دیگران هم بپسند و هر آنچه را برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران هم نپسند، رفتار می‌کنند. متاسفانه چنین افرادی، ضربات بزرگ و زیادی به فرهنگ و اجتماع می‌زنند و اگر مسئولیتی در جایی داشته باشد، در آن سِمت نیز ضربات سهمگینی به سازمان و زیردستانشان وارد می‌کنند. به نظر می‌رسد یکی از شاخص‌های به‌کار گیری افراد در پست‌ها و سمت‌ها، سنجش آن‌ها از این جهت است که در موردشان به این نتیجه برسیم که حتما خودگرا نباشند، وگرنه هر سازمان و سیستمی را می‌توانند با ضربات جبران‌ناپذیری مواجه کنند و آن را به سقوط و افول بکشانند. مسلما یکی از وجه‌تمایزهای افراد ذی‌سِمت در کشورهای توسعه‌یافته و کشورهای جهان سومی، همین قضیه می‌باشد؛ فرهنگ‌سازی در این مورد، بسیار مهم، کلیدی و موثر است؛ اگر روی فرهن‌گسازی هزینه نشود، هزینه‌های گزافی را در قسمت‌های دیگر متحمل خواهیم شد.

به قلم: مهندس علیرضا محمودی‌فرد-محقق و مدرس دانشگاه‌ها