در غلفت اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان؛ جانباز و آزاده ی سرافراز جنگ تحمیلی احمد مهدی پور به یاران شهیدش پیوست

در غلفت اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان؛ جانباز و آزاده ی سرافراز جنگ تحمیلی احمد مهدی پور به یاران شهیدش پیوست برایش مهم نبود وقتی می‌رود چه سرنوشتی انتظارش را می‌کشد به مانند هزاران تن دیگر، با جان و دل آمده بود برای دفاع و عقب راندن دشمن بعثی هیچ کس به […]

در غلفت اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان؛

جانباز و آزاده ی سرافراز جنگ تحمیلی احمد مهدی پور به یاران شهیدش پیوست

برایش مهم نبود وقتی می‌رود چه سرنوشتی انتظارش را می‌کشد به مانند هزاران تن دیگر، با جان و دل آمده بود برای دفاع و عقب راندن دشمن بعثی

هیچ کس به جنگ راضی نیست. هیچ کس به خون و خون‌ریزی راضی نیست، اما وقتی پای تجاوز به حریم و خاک می‌آید، دیگر همه‌چیز کنار می‌رود. اینجاست که غیرت و مردانگی قد علم می‌کند و ایثار و فداکاری رخ نشان می‌دهند.

 

دشمن بی‌رحمانه و با تمام قوا پا به عرصه‌ی جنگ گذاشته بود. از هر کجا که فکرش را بکنی کمک گرفته بود و پشتیبانی می‌شد‌. برایش نظامی و غیرنظامی فرقی نمی‌کرد و با توپ و تانک و تیر مستقیم هرچه را مقابلش بود، هدف می‌گرفت.

 

کربلایی احمد مهدی پور ما هم در کنار هم‌قطارانش به میدان نبرد آمد و هرچه در توان داشت به کار گرفت. در یکی از عملیات‌ها غافلگیر شدند و به اسارت دشمن درآمدند. قصه‌ی پرغصه از اینجا شروع شد. هر روز اسارت هزار سال می‌گذشت و چاردیواری اسارت قلب و روح و جسم را با هم می‌فشرد. با پایان یافتن جنگ و اعلام آتش‌بس، اُسرا پس از ۸ سال به خانه برگشتند.

 

این‌ور مرز همه شاد و مسرور منتظر راست‌قامتانی بودند که سال‌های سال، بال‌های پروازشان در نقطه‌ای دور از وطن بسته شده بود و امروز فرصت پرواز به سوی وطن پیدا کرده بودند. مردمانی از جنس بلور که هزاران تازیانه غربت، اسارت، رنج و مهنت، تَرک‌های عمیقی بر روح و جانشان انداخته بود.

 

گذشت و گذشت و کم کم آثار اسارت با سرفه‌های شدید و بیماری اعصاب و روان و بی‌قراری‌های گاه و بی‌گاه در کربلایی احمد مهدی پور هویدا شد.

 

سال ۱۴۰۲ کربلایی احمد مهدی پور بدلیل رنج و شکنجه های اسارت کم کم بی‌صدا شد و بیماری به نام ALS که بر روی اعصاب و روان تاثیر مستقیم می گذاشت در کربلایی احمد مهدی پور خودش را نشان داد.

 

نفس‌‌های کربلایی احمد مهدی پور به شماره افتاد و روز و شبش شد از این دکتر به آن دکتر و از این بیمارستان به آن بیمارستان. هزینه‌های هنگفت چند صد میلیونی برای تشخیص و درمان امانش را برید. برای سلول درمانی عازم مشهد مقدس شد، اما آنچه بیشتر رنجش می‌داد، بی‌اعتنایی بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان و مدیرانش بود. بیماری ریشه دوانده بود و توان حرکت را از کربلایی احمد مهدی پور گرفته بود و دیگر نای راه رفتن و نفس کشیدن نداشت.

 

در روزهای گرم مردادماه ۱۴۰۳، ماهی که اتفاقا سالروز بازگشت آزادگان را یدک می‌کشد، کربلایی احمد مهدی پور اما هفته‌ها به خاطر بیماری بر روی تخت ICU بستری بود و مسئولان بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان آن چنان که باید از کربلایی احمد مهدی پور حمایت کنند، نکردند. دردناک‌تر آن بود زمانی که این مرد خستگی ناپذیر وقتی برای ادامه‌ی درمان به اهواز منتقل شد، بیمارستان شهرستان شوشتر بدون توجه به ارزش‌های انسانی برای یک جانباز و آزاده ی وطن که جان خودش هم کف دست قرار داده بود، طلب هزینه درمان نمود و صد افسوس که مدیران بنیاد شهید و امور ایثارگران بازهم در غفلت به سر بردند.

 

 

آری کربلایی احمد مهدی پور در مظلومیت کامل ۱۲ مردادماه ۱۴۰۳ در ماه محرم و در ماهی که از اسارت دشمن بعثی رها شده بود در نهایت به دلیل ایست قلبی ناشی از رنج و شکنجه های دوران اسارت به یاران شهیدش پیوست و آسمانی شد.

 

به راستی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خوزستان وظیفه‌اش چیست؟ آیا حق بود هزینه‌های سرسام‌آور بیمار جانبازی که ۲۷۵۰ روز در اسارت دشمن بعثی بود و برای حراست از ایران عزیزمان عازم جبهه های جنگ شده بود، بر عهده‌ی خودش باشد؟